اصلاح‌طلبان فراموش کردند که از مهم‌ترین عوامل پیروزی آنان در سال ۱۳۹۲ -که رای زیر تک رقمی روحانی را به بیش از ۵۱ درصد رساند- اعلام موضع صریح و تکلیف مشخص بود. همین تکلیف مشخص بود که در پیروزی آنان در انتخابات شورای شهر تهران و برخی شهرهای دیگر و مجلس ۱۳۹۴ موثر بود.

بلاتکلیفی چطور اصلاح‌طلبان را می‌کشد؟

سلام نو – سرویس سیاسی: این روزها بحث‌های سیاسی اصلاح‌طلبان در اطراف این محور می‌چرخد که در انتخابات شرکت کنند یا خیر؟ برخی می‌گویند بعد از رخدادهای اعتراضی سال گذشته تا تغییر اساسی در فضای انتخابات نمی‌توان به فکر مشارکت در آن بود. برخی مشارکت مشروط به شروطی ساده‌تر کرده‌اند، برخی بنا را شرکت در انتخابات گذاشته‌اند مگر در شرایطی خاص و برخی نیز معتقدند به هر شکل نباید از فضای رسمی سیاست بیرون رفت و باید در انتخابات شرکت کرد و حتی اگر شده یک کرسی را از نیروهای رادیکالی مثل جبهه پایداری گرفت.

این که کدام راه بهتر، کدام راه اخلاقی‌تر و کدام راه ممکن‌تر است اکنون مورد نظر ما نیست، مسئله اینجا است که اکثریت مطلق اصلاح‌طلبان- فارغ از راهی که در نظر دارند- بلاتکلیف هستند و این بلاتکلیفی سمی مُهلک و کشنده برای کار سیاسی است.

اتحاد اصلاح‌طلبان امری ضروری به نظر می‌رسد، اما ضروری‌تر از آن روشن بودن تکلیف آن‌ها است؛ حتی اگر به قیمت برخی جدایی‌ها تمام شود.

برای درک ضرورت تکلیف روشن تنها کافی است یک جبهه به ظاهرا متحد اصلاح طلب را تصور کنید که از کرباسچی تا تاجزاده و از حسین کمالی تا سعید حجاریان دور میز آن نشسته‌اند، اما این جبهه از اعلام یک تصمیم صریح، قاطع و روشن عاجز است و نمی‌تواند به طرفداران و حامیان خود بگوید چه برنامه‌ای دارد.

در طرف مقابل یک جبهه سیاسی کوچک، اما با تکلیف و برنامه مشخص قرار دارد. کدام می‌تواند موثرتر باشد؟ کدام می‌تواند با حاکمیت سیاسی- به عنوان قدرت مستقر- چانه زنی بهتر کند؟ فارغ از تمام این‌ها مردم به کدام اعتماد خواهند کرد؟

تجربه بشری نشان داده که تکلیف روشن در سیاست باعث می‌شود تا نه تنها نیروهای سیاسی بلکه جامعه نیز با جدیت بیشتری روی یک شخص یا یک جریان سیاسی حساب باز کند؛ البته این تکلیف روشن و پایمردی حتما باید با ایده‌هایی معقول همراه شود وگرنه نیروی سیاسی در جلب آرای عمومی ناکام می‌ماند.

اصلاح‌طلبان پس از پیروزی حسن روحانی در انتخابات سال ۱۳۹۶ اندک اندک قاطعیتی – که به هر شکل- در اعلام مواضع داشتند را از دست دادند. این بلاتکلیفی با خروج ترامپ از برجام و اعتراضات خونبار ۱۳۹۸ و عملکر تاسف بار دولت روحانی تشدید شد. اصلاح‌طلبان از یک طرف با حاکمیت و مردم رودربایستی داشتند و از طرف دیگر در داخل خود به یک توافق جامع نمی‌رسیدند. در نهایت کار به جایی رسید که در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ موضوع اصلاح‌طلبان این شد که هر کس هر کاری صلاح دید بکند!

اصلاح‌طلبان فراموش کردند که از مهم‌ترین عوامل پیروزی آنان در سال ۱۳۹۲ -که رای زیر تک رقمی روحانی را به بیش از ۵۱ درصد رساند- اعلام موضع صریح و تکلیف مشخص بود. همین تکلیف مشخص بود که در پیروزی آنان در انتخابات شورای شهر تهران و برخی شهرهای دیگر و مجلس ۱۳۹۴ موثر بود.

قهر حاکمیت، تنگ نظری، شورای نگهبان و هزار چیز دیگر می‌توان به اصلاح‌طلبان ضربه بزند، اما بلاتکلیفی یکی از آن چیزی‌هایی است که می‌تواند منجر به خودکشی سیاسی این جریان شود. به نظر می‌رسد عقلای اصلاح‌طلب باید راهی برای فرار از بن‌بست بلاتکلیفی پیدا کنند.

کد خبرنگار: ۹
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • پربازدید

    پربحث

    اخبار عجیب

    آخرین اخبار

    لینک‌های مفید