آیا میل جنسی مردان واقعا از زنان بیشتر است؟

سلام نو - سرویس بهداشت و سلامت: دیوید لودن*: به نظر واضح است که مردان میل جنسی بیشتری نسبت به زنان دارند. به هر حال، مردان به طور گسترده ای به عنوان «تعقیب کنندگان» دیده می شوند که تا حد امکان برای سکس یا همان رابطه جنسی تلاش می کنند. در این میان، زنان «دروازه‌بان» هستند و شروع رابطه جنسی را تا زمانی که می‌توانند به تأخیر می‌اندازند.

حتی پس از اینکه رابطه عاطفی به جنسی تبدیل شد، این الگوی تعقیب و مقاومت ادامه پیدا می کند، یا حداقل پس از فروکش کردن هیجان اولیه دوباره ظاهر می شود. در ازدواج‌های معمول، شوهران بیشتر از همسرانشان تمایل به رابطه جنسی دارند. در واقع، اختلاف میل جنسی یکی از شکایات اصلی در مشاوره زوجین است و عموماً این مرد است که از برآورده نشدن نیازهای جنسی خود شکایت دارد.

دلیل اختلاف میل جنسی؛ طبیعت یا تربیت؟

اما چرا چنین است؟ از دیدگاه تکاملی، رفتارهای جفت‌گیری و فرزندپروری انسان با این واقعیت شکل می‌گیرد که فرزندان آن‌ها به مدت طولانی‌تری نسبت به سایر گونه‌ها نیاز به مراقبت دارند. بنابراین، ما پیوند جفتی را به منظور تربیت فرزندان تکامل دادیم.

در این سناریو، یک زن باید از رابطه جنسی خودداری کند تا زمانی که مطمئن شود مرد برای کمک به بزرگ کردن فرزندش می‌آید. علاوه بر این، زنان در تعداد فرزندانی که می توانند به دلیل دوره های طولانی بارداری و شیردهی داشته باشند، محدود هستند. در مقابل، مردان می توانند با داشتن رابطه جنسی همزمان با بیش از یک زن، فرزندان خود را افزایش دهند. در نتیجه، زنان تمایل جنسی کمتری نسبت به مردان دارند.

با این وجود، تحقیقاتی وجود دارد که نشان می دهد میل جنسی زنان به اندازه مردان قوی است. فقط باید در بیان آن دقت بیشتری داشته باشند. تا حدی، این به هنجارهای اجتماعی مربوط می شود، که ابراز میل جنسی از سوی زنان را چندان پسندیده نمی‌داند. همچنین نگرانی های موجهی در مورد خطرات بارداری و بارهای فرزندآوری وجود دارد.

در نهایت، فقدان آموزش جنسی کافی به این معنی است که بسیاری از زنان آن نوع تحریکی را که برای لذت کامل از رابطه جنسی نیاز دارند دریافت نمی کنند، بنابراین علاقه خود را به رابطه جنسی از دست می دهند.

میل جنسی به عنوان یک ویژگی شخصیتی

جولیوس فرانکنباخ و همکاران روانشناس دانشگاه زارلند (آلمان) برای پاسخ به این سوال که آیا مردان میل جنسی قوی تری نسبت به زنان دارند یا خیر، متاآنالیز بیش از ۲۰۰ مطالعه را انجام دادند. متاآنالیز فرایندی است که در آن داده های مطالعات متعدد برای آزمایش فرضیه‌های مختلف جمع آوری می‌شود. در این مورد، داده‌هایی از بیش از ۶۰۰۰۰۰ نفر به دست آمد. با مجموعه داده های بزرگ مانند این، می توانیم به نتایج بسیار مطمئن تر باشیم.

در بررسی ادبیات این متاآنالیز، فرانکنباخ و همکارانش دو دلیل پیدا کردند که چرا نتایج متناقض زیادی هنگام مقایسه میل جنسی مردان و زنان به دست آمده است. اولین مشکل این است که هیچ تعریف روشنی از چیستی میل جنسی وجود ندارد. مشکل دوم و مرتبط این است که هیچ روش ثابتی برای اندازه گیری آن وجود ندارد.

برای حل این مسائل، فرانکنباخ و همکارانش چارچوبی نظری برای تفکر در مورد میل جنسی ابداع کردند. به طور خاص، محققان پیشنهاد کردند که فکر کردن به میل جنسی به عنوان یک ویژگی شخصیتی مفید خواهد بود.

محققان شخصیت بین حالات یا جنبه های موقتی یک فرد و صفات یا ویژگی های پایدار تمایز قائل می شوند. به عنوان مثال، شخصی که معمولاً برون گرا است ممکن است در همه موقعیت ها یا در همه زمان ها رفتاری برون گرا نداشته باشد. حالت‌ها شخصیت شما را در لحظه توصیف می کنند، در حالی که ویژگی ها شخصیت شما را به طور کلی توصیف می کنند.

به همین ترتیب، میل یک فرد به رابطه جنسی در طول زمان در نوسان است و این میل جنسی "حالتی" آن‌هاست. اما آنچه در اینجا واقعاً کلیدی است، میل جنسی «ویژگی» آنهاست: یعنی سطح متوسط تمایل آن‌ها به رابطه جنسی. به هر حال، حتی فردی که میل جنسی بسیار بالایی دارد، در برخی موارد علاقه زیادی به داشتن رابطه جنسی ندارد.

نکته مهم این است که نحوه پرسیدن سؤالات می تواند بر پاسخ هایی که می گیرید تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، اگر از شرکت کنندگان در تحقیق بپرسید که در روز اخیر چند بار به رابطه جنسی فکر کرده اند، ممکن است پاسخ های متفاوتی از این سوال دریافت کنید که چند بار در ماه گذشته یا به طور کلی چند بار به رابطه جنسی فکر می کنند.

چگونه میل جنسی را اندازه گیری کنیم؟

محققان مشکل چگونگی اندازه گیری میل جنسی را با در نظر گرفتن اینکه چگونه روانشناسان سایر ویژگی های شخصیتی را اندازه گیری می کنند، حل کردند. ما اغلب در مورد ABC های شخصیت، یعنی تأثیر (یا احساس)، رفتار (یا اعمال) و شناخت (یا افکار) صحبت می کنیم. به این معنا که روانشناسان شخصیت شما را به عنوان روش های معمولی که در آن احساس می کنید، عمل می کنید و فکر می کنید، تعریف می کنند.

با در نظر گرفتن این رویکرد، سه جنبه از میل جنسی قابل اندازه گیری است. محققان پیشنهاد می‌کنند که تاثیر یا احساس را بر حسب میزان آسانی برانگیختگی شما در مواجهه با یک محرک یا موقعیت جنسی اندازه‌گیری کنند. به همین ترتیب، رفتار شامل دفعات اعمال جنسی است. و در نهایت، شناخت به این بستگی دارد که چقدر به رابطه جنسی فکر می کنید.

در مورد رفتار، بسیاری از محققان از فراوانی آمیزش جنسی به عنوان معیاری برای سنجش میل جنسی استفاده کرده‌اند، اما فرانکنباخ و همکارانش اشاره می‌کنند که این امر به چند دلیل مشکل‌ساز است. اول از همه هر بار که یک مرد رابطه جنسی دارد، یک زن نیز رابطه جنسی دارد، بنابراین با این معیار، میانگین میل جنسی مردان و زنان باید برابر باشد.

علاوه بر این، افراد همیشه وقتی دوست دارند رابطه جنسی ندارند. آنها ممکن است نخواهند، اما احساس اجبار می کنند یا می خواهند شریک زندگی خود را راضی کنند. به همین ترتیب، اگر شریکی در دسترس ندارید، هر چقدر هم که بخواهید نمی توانید رابطه جنسی داشته باشید.

تفاوت های جنسیتی در مورد فرد به ما چیزی نمی گوید

فرانکنباخ و همکارانش پس از تکمیل متاآنالیز خود دریافتند که وقتی میل جنسی آنطور که آنها پیشنهاد می کنند تعریف می شود، مردان به طور متوسط میل جنسی بیشتری نسبت به زنان دارند. با این حال، تنوع زیادی در میل جنسی در بین مردان و زنان وجود داشت. در نتیجه، حدود یک سوم از زنان مورد بررسی میل جنسی بالاتری نسبت به مردان معمولی نشان دادند.

این نتایج با تحقیقات دیگر در مورد تفاوت های جنسیتی مطابقت دارد. یعنی وقتی تفاوت جنسیتی پیدا می‌شود، این تفاوت کم است و تنوع در هر جنسیت زیاد است. این را با مثالی مانند ارتفاع راحت‌تر می‌توان دید. به طور متوسط، مردان قد بلندتر از زنان هستند، اما هنوز تعداد زیادی از زنان وجود دارند که از اکثر مردان بلندتر هستند.

در پایان، باید درک کنیم که سؤالاتی مانند اینکه آیا مردان میل جنسی قوی‌تری نسبت به زنان دارند یا خیر، بسیار ظریف هستند. در حالی که ما می‌توانیم میانگین‌هایی را محاسبه کنیم که تفاوت جنسیتی را نشان می‌دهند، اما این اعداد اصلاً در مورد نحوه مقایسه مردان و زنان به ما چیزی نمی‌گویند. در بهترین حالت، می‌توانیم در مورد روندها صحبت کنیم، اما حتی در آن زمان نیز باید منتظر استثناهای زیادی از قاعده کلی باشیم.

* دیوید لودن، دارند مدرک دکتری، استاد روانشناسی کالج جورجیا گوینت

منبع: سایکولوژی تودی