دانشمندان از ازل تا ابد اغلب در خدمت صاحبان سرمایه ای بوده اند که امکانات موردنیاز برای سعی و خطاهای آنها را فراهم میکرده اند و نتیجه آن که شدنی نبوده که خود تصمیم گیرنده درباره کاربرد اکتشافات باشند. 

از سِنِمار تا اوپنهایمر و از نولان تا نظامی!

به گزارش سلام نو به نقل از قدس، روزآمدی فیلم اوپنهایمر ورای بحث های کلان دنیای امروز حول محدودیت کشورها در داشتن بمب اتم، از این جا نشأت می‌یابد: چرا دانشمندان توانایی درک عواقب تئوری های خویش را نداشتند؟؟ واضح است! دانشمندان از ازل تا ابد اغلب در خدمت صاحبان سرمایه ای بوده اند که امکانات موردنیاز برای سعی و خطاهای آنها را فراهم میکرده اند و نتیجه آن که شدنی نبوده که خود تصمیم گیرنده درباره کاربرد اکتشافات باشند.

حامد مظفری روزنامه‌نگار و منتقد سینما با بیان مطلب فوق به خبرنگار ما گفت: این، معنایی است که نولان امروز در اوپنهایمر ناخنک بدان زده ولی سالها قبل و در میانه دهه هفتاد خورشیدی بهرام بیضایی در دو نمایش کارنامه بندار بیدخش و سپس مجلس قربانی سنمار به تفصیل به آنها پرداخته بود و البته که بیضایی خود مرجعی داشت به نام هفت پیکر از نظامی گنجوی شاعر قرن ششم هجری!

این عضو باسابقه انجمن منتقدان و نویسندگان سینما ادامه داد: در مثل، مناقشه نیست و نظامی هفتصد سال و کمی کمتر یا بیشتر داستان معماری به نام سنمار را گفته بود که ماموریت یافت قصری برای فرزند یزدگرد بسازد و قصر را هم تمام و کمال ساخت ولی در روز رونمایی قصر، از پشت بام قصر به پایین پرت شد؛ به دستور همان هایی که امر به ساخت قصر کرده بودند! چرا؟ به دلیل اینکه مبادا سرّ استواری قصری که سر به آسمان می‌سایید را نزد اغیار لو دهد.
چه خوب گفت نظامی که: کرد قصری بچند سال بلند/بزمانیش ازو زمانه فکند/گر ز گور خودش خبر بودی/ یک بدست از سه گز نیفزودی!

حامد مظفری که ورای سوابق مطبوعاتی متعدد، فارغ‌التحصیل رشته مهندسی مکانیک سیالات است، با اشاره به وجوه علمی فیلم سه ساعته نولان بیان داشت: اوپنهایمر فیلمی است که بیش از مخاطب عام می‌تواند برای فارغ التحصیلان رشته های علوم پایه یا مهندسی جذاب باشد چون نولان به غیر از اوپنهایمر، پای دانشمندان سرشناس همچون نیلز بور، ورنر هایزنبرگ، آلبرت اینشتین، ادوارد تلر، آیزاک رابی و... را به داستان باز می‌کند و ضمن بازنمایی بصری قابل قبول آنها، چکیده خصوصیات رفتاری آنها را در بزنگاه‌های رویارویی با اوپنهایمر ارائه می‌نماید.

حامد مظفری افزود: البته این دلیلی نیست که فیلم اخیر نولان برای سیاست‌مداران جذاب نباشد چون نقط عطف فیلم دقیقا جاهایی است که سایه شوم سیاست بر سر علم سنگینی می‌کند و می‌شود آنچه نباید بشود. تصور کنید که ساختار استودیویی هالیوود اینجا هم ول‌کن کمونیست‌ها و اتحاد جماهیر شوروی نیست و قصد دارد از دریچه بدبختی هایی که به واسطه رفاقت گذشته اوپنهایمر با یک کمونیست بر او رفته، حتی ارتباطی معمولی با یک کمونیست را هم شوم بداند. بدتر آن که نولان با رندی در جاهایی از فیلم علنا یک دلیل غلتیدن قهرمانش به وادی ساخت بمب اتم را رهایی از سوءظن سمپاتی به کمونیسم جلوه می‌دهد. سوءظنی که نه فقط اوپنهایمر که بسیاری از مفاخر کشورهای بلوک غرب را تا سال‌ها گرفتار ساخته بود و در مقیاسی بالاتر کلا هر دیدگاه پرسشگر و به اصطلاح ضدگلوبالیست‌ی را تهدید می‌نماید.

مدیرمسئول و سردبیر رسانه مستقل سینماروزان بیان کرد: اوپنهایمر جاهایی و به خصوص در میانه و به دلیل ورود بیش از حد لزوم به مناسبات علمی فیزیکدان محوری خود می‌تواند اثری خسته کننده برای مخاطب عام باشد ولی باز کشش تصاویری که نولان کوشیده از اتفاقات معاصر جنگ جهانی دوم ثبت کند از مرارت میکاهد. یادمان باشد نولان در دانکرک و تلقین هم جاهایی آن قدر در عرض غور کرده بود که اثرش سخت‌فهم و خسته‌کننده قلمداد شد ولی هنر او آن است که جزئیات داستانی را رک و راست برای مخاطب نمیگوید و او را وادار میکند در کندوکاو و کنار هم قرار دادن شواهد و همین هم هست که آثارش را جذاب می‌کند.

حامد مظفری تاکید کرد: ریسک پذیری و عدم واهمه از شکست به قیمت تجربه تازه باعث شده نولان در ارائه یک درام زندگینامه ای با رگه های اخلاقی-انسانی خوب تر از آن تجربه های علمی تخیلی اش عمل کند. نولان در تنت و تلقین تخیل را قاطی مباحثی همچون نسبیت کرده بود و تصویری تازه از علمی تخیلی دربرابرمان قرار داده بود و اینجا هم که اصلا زده به دل زندگی همانها که مقوله نسبیت و حرکت در زمان را شده در قالب فرضیه ارائه دادند به بیان بهتر نولان ابتدا از فرضیه در آثار قبلی استفاده کرده و حالا در اوپنهایمر به همان هایی پرداخته که فرضیات گاه شگفت انگیز علمی را ارائه می‌دهند.

این منتقد سینما خاطرنشان ساخت: سالها پیش هربرت جورج ولز رمان نویس انگلیسی، داستان هایی علمی تخیلی را با حداقل فکت‌های علمی و بیشتر به سبک و سیاقی که تخیلات بشریت را محقق جلوه دهد می‌نوشت نظیر مرد نامرئی، ماشین زمان، چرخ های بخت، جزیره دکتر مورو.

آنچه جورج ولز می‌نوشت بیشتر متکی بر تخیل بود تا تئوری های علمی و البته هنوز هم مخاطب دارد ولی نولان که کوشیده بود تئوری های علمی را محقق شده بیافریند حالا در اوپنهایمر به سراغ تئوری‌سازانی رفته که گاه با کشف خود سرنوشت میلیاردها انسان را متاثر کرده اند بی آن که خود آگاه باشند از عکس‌العمل اعمال خویش... 

کد خبرنگار: ۱۵
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • پربازدید

    پربحث

    اخبار عجیب

    آخرین اخبار

    لینک‌های مفید