واقعیت این است که با عملکرد مجلس جدید و البته محدودیت‌های پر شمار دولت در هر امر کوچک و بزرگی بسیاری معتقدند احیای نهاد نخست وزیری حداقل منجر به این می‌شود که مجلس و نخست وزیر منتخبش مسئولیت پذیرتر باشند و مدام فریاد نزنند که ما مجبور به تحمل این نخست وزیر شدیم یا اختیاری نداشتیم و اگر امکان این بود که دیگری بر سر کار باشد یا دست ما بازتر بود امروز تمام مشکلات حل می‌شد.

آیا پست نخست وزیری تا سال ۱۴۰۰ احیا می‌شود؟

سلام نو – سرویس سیاسی: بحث امروز و دیروز نیست، حالا اندک اندک یک دهه می‌شود که بحث احیای نهاد نخست وزیری در ایران دوباره مطرح شده و موافقان و مخالفان درباره فواید و مضرات آن بسیار گفته و نوشته‌اند.

همه چیز از سخنرانی رهبری در سفر به کرمانشاه در سال ۱۳۹۰ شروع شد. رهبری در آن سخنرانی با اشاره به ظرفیت‌های قانونی اساسی جمهوری اسلامی گفتند: «امروز نظام ما نظام ریاستی است؛ یعنی مردم با رای مستقیم خودشان رئیس‌جمهور را انتخاب می‌کنند؛ تا الان هم شیوه بسیار خوب و تجربه‌شده‌ای است. اگر یک روز در آینده‌های دور یا نزدیک - که احتمالا در آینده‌های نزدیک، چنین چیزی پیش نمی‌آید - احساس بشود که به جای نظام ریاستی مثلا نظام پارلمانی مطلوب است - مثل اینکه در بعضی از کشورهای دنیا معمول است - هیچ اشکالی ندارد.»

رهبری در ادامه تاکید کردند که چنین تغییری نیز باید مبتنی بر اصول باشد و افزودند: «مثلا فرض بفرمایید شایسته‌سالاری. احساس بشود که شایسته‌سالاری، به این شکل، بهتر تحقق پیدا می‌کند؛ یا عدالت، به این شکل، بهتر تحقق پیدا می‌کند.»

از همان زمان بحث احیای نخست وزیر به سرعت داغ شد. حتی در طول ۹ سال گذشته چندین و چند بار برخی از نمایندگان مجلس سعی کردند مسئله احیای نخست وزیری را در مجلس دنبال کنند که راه به جایی نبردند.

چند ماه بعد از سخنان رهبر انقلاب مرحوم هاشمی رفسنجانی که هم‌چون رهبر انقلاب هر دو نظام پارلمانی و ریاستی را تجربه کرده بود با تاکید بر اینکه از سخنان رهبری برداشت اشتباه شده گفت که "بحث ایشان این بود که در نظام ما بن‌بست نیست. یعنی کسی نباید فکر کند که بن‌بست داریم و اگر ما حتی بخواهیم نظام اداره کشور را تغییر دهیم، قانون اساسی را اصلاح و تغییر می‌دهیم. اصل نظرشان این بود".

البته رهبری در دیدار با دانشجویان در خرداد سال قبل  در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه «آیا اشکالات و کمبودهای کنونی ناشی از اشکال ساختار است یا ضعف کارگزاران» گفتند: ساختار قانون اساسی ساختار خوبی است و اشکالی ندارد، البته در همه کشورها از جمله در کشور ما ساختارها در طول زمان تکمیل و نواقص و خلأهای آنها برطرف می‌شود، همانند اینکه در گذشته مجمع تشخیص مصلحت نظام وجود نداشت اما امروز وجود دارد.

ایشان در خصوص ایده «نظام پارلمانی» خاطرنشان کردند: این مسائل را در مجمع بازنگری قانون اساسی به تفصیل بحث کردیم و به این نتیجه امروز رسیدیم، چرا که مشکلات نظام پارلمانی برای کشور بیش از مشکلات نظام ریاستی است.

در طول چند سال گذشته فضای کلی مجلس نسبت به احیای نخست وزیری بی میل نبوده، چنان چه این رخداد به معنای افزایش قدرت و اختیارات مجلس است و عزل و نصب نخست وزیر به شکل مستقیم در اختیار پارلمان قرار می‌گیرد. حتی چهره‌ای مثل علی لاریجانی به صراحت معتقد است کشور با نظام پارلمانی منظم‌تر و ساختارمندتر می‌شود. دفاع لاریجانی از نخست وزیری باعث شده برخی او را طراح اصلی این ایده بدانند.

در طرف مقابل مدافعان حفظ ریاست جمهوری نیز ادله قابل توجهی دارند. آن‌ها انتخابات ریاست جمهوری را بزرگ‌ترین و مهم‌ترین صحنه اثر گذاری رای مردم می‌دانند و معتقدند حذف یا تشریفاتی شدن آن باعث ناامیدی مردم از صندوق رای و کاهش وزن دموکراسی در نظام سیاسی می‌شود که اثرات خوبی برای کشور و نظام به هم‌راه ندارد.

این گروه هم‌چنین با اشاره به اختلافات ایجاد شده بین رئیس جمهوران و نخست وزیران در روزهای نخست انقلاب معتقدند احیای نخست وزیری به آن شکل تنها گرهی بر گره‌های بسیار کشور می‌افزاید.

این گروه معتقدند حرف‌های رهبری ناظر به آینده دور است و اگر قرار باشد به این سمت حرکت کنیم نیاز است زیر ساخت‌های آن مهیا شود، اتفاقی که در این سال‌ها نیافتاده است. به نظر مخالفان نظام پارلمانی، مهم‌ترین پیش شرط تشکیل چنین نظامی داشتن احزاب فعال است، مسئله‌ای که در این سال‌ها چندان مورد توجه قرار نگرفته است.

از تازه‌ترین مدافعان و موافقان تغییر نظام از ریاست به پارلمان عباس عبدی است. او که پیش از این اولویت‌های دیگری در قانون اساسی را برای تغییر ضروری‌تر می‌دانست و معتقد بود "در این شرایط و بدون ایجاد زیر ساخت‌ها نسبت به تغییر نظام ریاستی به نظام پارلمانی"  این ایده توسط مردم رای نمی‌آورد و اگر هم بیاورد منجر به" یک فساد تمام‌عیار" خواهد شد به تازگی و در یادداشتی در روزنامه اعتماد از احیای نخست وزیری دفاع کرده است.

او با اشاره به در پیش بودن انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۴۰۰ می‌نویسد: اگر به جای انتخابات غیر راهگشای سال بعد، نهاد نخست‌وزیری را در قانون زنده کنند، خیلی بهتر است. حداقل رییس‌جمهور منتخب و دولت او ۴ یا ۸ سال روی دست ساختار نمی‌ماند. به نحوی که نه می‌توانند آن را قورت دهند و نه می‌توانند آن را بالا بیاورند. ولی نخست‌وزیری این مشکل را ندارد.

او سپس می‌گوید که در این مدل جدید هر چند ماه یا یک سال می‌توان یک نخست وزیر جوان و انقلابی را به ریاست دولت منصوب کرد تا در نهایت یکی از گزینه‌ها کارآیی خود را ثابت و مشکلات را حل کند. او در انتها نیز می‌نویسد که "حوصله مردم هم از این فرآیندهای پرهزینه و بی‌ثمر و البته پر سر و صدا دیگر سر نمی‌رود".

واقعیت این است که با عملکرد مجلس جدید و البته محدودیت‌های پر شمار دولت در هر امر کوچک و بزرگی بسیاری معتقدند احیای نهاد نخست وزیری حداقل منجر به این می‌شود که مجلس و نخست وزیر منتخبش مسئولیت پذیرتر باشند و مدام فریاد نزنند که ما مجبور به تحمل این نخست وزیر شدیم یا اختیاری نداشتیم و اگر امکان این بود که دیگری بر سر کار باشد یا دست ما بازتر بود امروز تمام مشکلات حل می‌شد.

حال باید دید تنگناهای اخیر کشور، ایرادات کلان سیاستگذاری، موازی‌کاری‌ها و مسئولیت‌ناپذیری‌ها در نهایت به شوخی یا جدی منجر به تغییر نظام سیاسی می‌شود یا حرف و حدیث‌ها در این مورد، مثل چند سال گذشته، تنها به مصاحبه و چند موضع‌گیری ختم می‌شود. به نظر می‌رسد اگر قرار بر تغییر هم باشد این تغییر تا انتخابات آینده رخ ندهد و ایده عباس عبدی در این مورد برآورده نشود.

کد خبرنگار: ۹
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • پربازدید

    پربحث

    اخبار عجیب

    آخرین اخبار

    لینک‌های مفید