سلام نو – سرویس سیاسی: محسن رضایی چهرهای است که پای ثابت چند انتخابات ریاست جمهوری اخیر بوده و کم و بیش شبیه محمدباقر قالیباف میل شدیدی به فتح پاستور دارد، هرچند که اندازه او پایگاه و جایگاه ندارد.
به تازگی مصطفی فقیهی در توییتی مدعی حضور رضایی در انتخابات ریاست جمهوری آینده شد و نوشت:
شنیدم محسن رضایی در یک جمع خصوصی گفته «مملکت نیاز به یک اقتصاددان دارد، لذا در حال بررسی هستم تا انتخابات ۱۴۰۰ شرکت کنم.»
این که محسن رضایی دوباره به فکر شرکت در انتخابات باشد اصلا چیز عجیبی نیست. او تاکنون چهار بار در انتخاباتهای مختلف حاضر شده که سه بار ناکام ماند و یک بار انصراف داد. از مجلس ششم تا انتخابات 88 و 92 او هیچ وقت مورد اقبال حداقلی مردم هم قرار نگرفت و از یارانه سبز تا فدرالیسم نتوانست رای کافی جذب کند.
با این همه او چرا بعد از سه بار شکست دوباره به حضور در انتخابات امیدوار شده؟ آیا دغدغه طرح ایدههای خود را دارد؟ اگر چنین باشد که سه بار این کار را کرد و ایدههایش مورد اقبال مردم و نظام واقع نشد.
به نظر میرسد پیروزی محمد باقر قالیباف در انتخابات مجلس به لطف مشارکت حداقلی مردم باعث شده تا محسن رضایی به پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری دل ببندد به ویژه اینکه احتمالا مردم در سال 1400 واقعا به دنبال چهرهای اقتصادی خواهند بود.
اما با این وجود به نظر میرسد حتی در صورت حضور کمرنگ مردم در انتخابات باز هم محسن رضایی شانسی برای پیروزی نداشته باشد. اما چرا؟
واقعیت این است که محسن رضایی هیچ وقت چهرهای محبوب، کاریزما و مردمی نبوده و کارنامه خاصی در ذهن مردم نداشته که به مدد آن بتواند در انتخاباتهای مختلف بدنه رای مطمئنی داشته باشد. محسن رضایی همیشه مرد انتصاب توسط مسئولین بوده نه انتخاب توسط مردم و هیچگاه در حوزهای حضور نداشته که مردم اثر اعمال او را به طور ملموس حس کنند.
محمدباقر قالیباف هم هرچند تا پیش از همیشه مرد انتصاب بوده است اما در دو جایگاه فرماندهی نیروی انتظامی و شهرداری تهران طوری عمل کرد که حداقل بخشی از مردم از عملکرد او رضایت داشتند. نشان این رضایت هم رای او در انتخاباتهای مختلف بود که در نهایت او را به بهارستان فرستاد.
مسئله دیگر چرخشهای اعتماد سوز محسن رضایی است که باعث میشود بزرگان هیچ کدام از جریانهای سیاسی کشور حاضر نشوند قدرت زیادی را در اختیار او بگذارند. نمونه بارز این چرخش پس از مرگ آیت الله هاشمی اتفاق افتاد و محسن رضایی از یک نیروی نزدیک به هاشمی تبدیل به منتقد درجه یک او شد.
این اتفاق حتی با انتقاد حسین مرعشی نیز همراه بود. او در توییتر خود نوشت:
آقای محسن رضایی هنوز تصورمیکند برای اخذ جایگاهی در نظام سیاسی کشور باید به آقای هاشمی حمله کند. با این ادبیات نمیتوان از حاشیه سیاست به متن منتقل شد. برادر عزیز یادآوری میکنم شما از روزی که در لشکر محمد رسولالله وارد سیاست شدید و نخستین اشتباه را کردید هرگز این رویه برایتان دستاوردی حتی کوچک نداشته.
طعنه حسین مرعشی طعنهای درست است. اظهار نظرهای محسن رضایی در سالهای اخیر نه تنها برای او پایگاهی مردمی یا سیاسی نساخته بلکه باعث تخریب آبروی دوران دفاع مقدسش شده و چیزی از آقا محسن دوران جنگ باقی نگذاشته. حالا بسیاری مایل هستند تا محسن رضایی به عنوان فرمانده سپاه در زمان جنگ پاسخگوی ضعفها باشد و نقاط قوت او را کمتر مورد توجه قرار میدهند.
به طور طبیعی چنین چهرهای نه تنها شانس انتخاب شدن توسط مردم را ندارد بلکه حتی وزن سیاسی لازم برای اثر گذاری بر جریانهای سیاسی را نیز ندارد و حضور در انتخابات آن هم در قامت رئیس دولت را برای اون بیش از پیش دور از دسترس میکند.