سلام نو – سرویس سیاسی: این روزها همه از تحریم میگویند، تحریمهایی که ستون فقرات مردم را هدف گرفته و هیچ هدف جز به زانو در آوردن ایران و ایرانیان ندارد، تحریمهایی که البته مسئولان همچون دورههای پیشین آن را نعمت میدانند!
این روزها هر کسی با شکلی تحریمهای کمر شکن و غیرمنصفانه آمریکا را لمس میکند. بیمار با تحریم بیماران پروانهای و کمبودهای دارویی، کارخانهدار با کمبود مواد اولیه و کارگران با شکاف معیشتی که از اول سال تا به امروز به 70 درصد رسیده.
با تمام اینها دولت و دیگر نهادهای مسئول تا همین چند وقت پیش با وجود سنگینی تحریمها از بازگو کردن آثار آن خودداری میکردند. حالا علی ربیعی، سخنگوی دولت بعد از نزدیک به دو سال اعتراف کرده که سکوت دولت درباره تحریمها اشتباه بوده و در یادداشتی در روزنامه ایران در این باره نوشته:
امروز من معتقدم ما اشتباه کردیم، باید مسأله تحریم را برای مردم بهطور شفاف تبیین میکردیم، اما بهدلیل عدم سوءاستفاده دشمنان امکان تشریح وضعیت را برای مردم نداشتیم و نتیجه اینکه مخالفان دولت آن را دستمایه اتهامات ناروا علیه دولت قرار دادند.
حرف علی ربیعی حرفی است که دو سال است حامیان دولت میزنند و بارها به شکلهای مختلف از دولت تقاضا کردهاند تا از اثرات مخرب تحریمها و محدودیتهای اقتصادی خود به صراحت با مردم سخن بگوید و مردم را محرم اسرار خود و "خودی" بداند تا هم مردم در گامهای مدیریتی همراهی بیشتری با دولت داشته باشند و هم مخالفان دولت نتوانند تمام کاسه و کوزهها را بر سر سو مدیریت دولت بشکنند، اما کو گوش شنوا؟
دولت با دلیل بهانه به دست آمریکا ندادن و حفظ آرامش مردم و بازار از چنین تصمیمی سرباز زد و تصمیم گرفت تا با سکوت خود موقعیت مناسب را به مخالفانی واگذار کند که سر سوزنی در برخورد با دولت مروت ندارند و تحریم را هم فرصتی برای فربه شدن اقتصادی خود میدانند، هم فرصتی برای زمین زدن دولت.
حالا ظاهرا علی ربیعی و احتمالا بخشی از دولت به این نتیجه رسیدهاند که سخن نگفتن با مردم درباره تحریمها اشتباه بوده، اما مسئله مهم اینجا است که آیا این نتیجهگیری را درباره دیگر تصمیمات دولت نیز داشتهاند یا خیر؟
دولت حسن روحانی بعد از تحریمهای ترامپ و خروج او از برجام نه تنها به راست چرخید بلکه اساسا مدل سیاستورزی خود در دور نخست را به طور کامل فراموش کرد، به ویژه در میان گذاشتن مشکلات با مردم را، که باعث شد دولت او چندین و چند بار از معرکههای گوناگون رهایی یابد.
در دولت نخست روحانی تندروهای داخلی با وجود حمایت رهبری از برجام مخالف آن بودند و برای به سرانجام نرسیدن مذاکره با آمریکا به هر در و دیواری زدند ولی این رای خوب روحانی در 92 و ارتباط مستقیم او و ظریف با مردم بود که باعث شد پرت شدن کفش در فرودگاه به سمت رئیس جمهور هم او را تضعیف نکند. اطلاع مردم از مشکلات و حمایت آنان بود که توافق ژنو را به برجام رساند و باعث شد بزرگترین دست آورد دولت روحانی در تاریخ ثبت شود.
آنچنان که علی ربیعی نیز در یادداشت خود نوشته "اعتماد مهمترین رکن سرمایه اجتماعی است. اعتماد در سطح اجتماعی در دل سازمانهای مدنی تولید میشود. اعتماد در سطح مناسبات دولت-ملت با «دادن» یعنی با واگذار کردن و با اعتماد کردن به مردم تولید میشود."
حالا در چنین وضعیتی و پس از آبان ناگواری که ملت از سرگذراند مهمترین رکن سرمایه اجتماعی در خطری جدی قرار گرفته و اعتماد ملت نسبت به دولت و نسبت به قشرهای مختلف خود به شکلی قابل توجه کاهش یافته و دیگر نمیتوان انتظار داشت که ملت خود دست به ترمیم آن بزنند.
امروز بهبود شرایط و ترمیم اعتماد ممکن نیست مگر با گام برداشتن از سوی دولت و تلاش برای ساختن پلهای اعتماد به جای دیوارهای بیاعتمادی که به دلیل تصمیمات غلط و رویکردهای اشتباه سالهای اخیر شکل گرفته.
اما آیا دولت دست به چنین کاری میزند؟ آنچه از ظواهر امر بر میآید این است که شخص حسن روحانی تا این لحظه ارادهای برای تغییر رویکردهای خود ندارد و ترجیح میدهد بحرانهای فعلی جامعه را با رویکردهای امنیتی و در خفا پیگیری کند و از پاسخگویی به مردم بگریزد، چنان که در روز دانشجو خود به دانشگاه ارام فرهنگیان رفت و علی ربیعی را به میان دانشجویان بسیجی شریف فرستاد.