شما به عدد قاچاق نگاه کنید که به گفته دولت چیزی نزدیک به 15 میلیارد دلار است. این عدد اندازه یک سوم واردات ایران است. آیا این قاچاق توسط کولبر و کانتینر انجام می‌شود؟/من همان روزی که لیست امید تهیه شد به دوستان گفتم که اگر شما سازمان مشخصی برای مدیریت این نمایندگان در احزاب خود درست نکنید در پایان دوره به مردم بدهکار خواهید شد/هیچ چیز در ایران غیر سازمان یافته نیست. وقتی یک خارجی را در فرودگاه ایران می‌گیرند که با سازمان‌های مختلف ایمیل رد و بدل می‌کرد، چطور نمی‌دانیم درون کشورمان چه اتفاقاتی می‌افتد و چه سازماندهی‌ای می‌شود؟ چنین موضوعی را می‌شود باور کرد؟/ما راهی غیر از اینکه از گفتمان و دیپلماسی فرار نکنیم و گفتمان را مبنای حل مسائل بین‌المللی بدانیم، نداریم.

اگر دزد بزرگی را بگیرید ولی ریشه‌اش را نزنید چه اتفاقی می‌‎افتد؟ شما نگاه کنید آقای احمدی‌نژاد پاییز سال اولی که رییس دولت شد در یک شب مدیر عامل هفت بانک را عوض کرد و گفت لیست معوقات بانکی در جیب من است. آن لیست که در تابستان منتشر شده بود 6.9 هزار میلیارد تومن بود که نتیجه هشتاد سال بانکداری ایران بود. روزی که آقای احمدی‌نژاد رفت این بدهی 80 هزار میلیارد تومان بود، چرا؟ آن‌جا که قرار بود افشا بشود. چه کسانی در این فاصله منافع جدی‌تری بردند؟ از همان زمان تا امروز مدام گفته می‌شود با این لیست برخورد می‌شود ولی اتفاقی نیافتاد. پس منابع در اختیار گروهی است که قدرت کنترل خیلی چیزها را دارند.

به نظر شما این فساد گسترده سازمان یافته هم است؟

شما امروز اگر ده میلیون وام بخواهید به سادگی می‌گیرد؟ در حالی که یک نفر هزار میلیارد تومان وام گرفته بدون وثیقه! این اتفاق بدون پشتیبانی، حمایت و ارتباط ممکن نیست.

خسارت صندوق قرض الحسنه ثامن  با مجوز سران سه قوه و از جیب مردم پرداخت شد. نکته جالب این است که معترضین این صندوق از ولیعصر تا بانک مرکزی راه پیمایی می‌کردند و دولت را تحت فشار گذاشتند تا 30 هزار میلیارد تومان خسارت بدهد و هیچ کس هم بازداشت نشد ولی با اولین اعتراض معلمان چند نفر بازداشت می‌شوند؟

این واقعیت وجود دارد و باید باز شود ولی اگر این مسئله واکاوی نشود و سعی نشود که نگاه مسئولینی که نگران ایران هستند را جلب کنیم اتفاق خوشایندی نمی‌افتد.

امکان برخورد با این مسئله وجود دارد؟

برخورد به معنای برخورد فیزیکی ممکن نیست و باید مسائل را ریشه‌ای اصلاح کرد که گام اول آن هم قانون‌گرایی است و آن هم قانون‌گرایی برای همه. اگر قانون‌گرایی مبنای حرکت شود امکان دسترسی به این منابع روز به روز کاهش می‌یابد.

اگر بخواهید به آقای روحانی پیشنهادی بدهید برای اصلاح امور آن پیشنهاد چیست؟

هیچ چیز.

چرا؟

باید به کسی توصیه کرد که بتواند بسترش را فراهم کند. ایشان ابزار و توان این کار را ندارد.

خواستش را دارد؟

من از عملکردشان چنین خواستی را نمی‌بینم.

در نهایت نظر شما درباره مذاکره با آمریکا چیست؟

مذاکره یعنی دانایی و توانایی و کسی که مذاکره می‌کند یعنی توان و پشتیبانی آن را دارد. کسانی از مذاکره می‌ترسند که این توان را در خودشان نمی‌بینند.اگر پتانسیل وجود دارد و منافع کشور ایجاب می‌کند باید مذاکره کرد، البته نه صرفا عکس گرفتن. ما راهی غیر از اینکه از گفتمان و دیپلماسی فرار نکنیم و گفتمان را مبنای حل مسائل بین‌المللی بدانیم، نداریم.

حتی مذاکره با ترامپ؟

اگر زمینه و بسترش درست فراهم شود و منافع ملی ایران حفظ شود، مذاکره با ترامپ هم ایراد ندارد.

سلام نو – سرویس سیاسی: بسیاری از مردم محسن صفایی فراهانی را با دوره کوتاه مدیریتش در فوتبال می‌شناسند، دوره‌ای به تعبیر عادل فردوسی‌پور "فوتبال ایران را به سمت حرفه‌ای شدن هدایت کرد".

با تمام این‌ها کسانی که اندک آشنایی با صحنه سیاسی و اقتصاد در ایران داشته باشند می‌دانند که محسن صفایی فراهانی از موفق‌ترین مدیران اقتصادی ایران و از موثرترین نیروهای تشکیلاتی حزب مشارکت بود، کسی که در کنار چهره‌هایی مثل بهزاد نبوی نقشی مهم در هدایت اصلاح‌طلبان در مجلس ششم داشت.

صفایی فراهانی سوابق دیگری چون قائم مقام و معاون طرح و برنامه ی وزارت صنایع سنگین، قائم‌مقام وزارت امور اقتصادی و دارایی ایران و حضور در اتاق بازرگانی را در کارنامه دارد.

او پس از حوادث تلخ انتخابات 88 همراه دیگر چهره‌های ارشد اصلاح‌طلب بازداشت شد و تصاویرش در دادگاه‌های انتخابات از مشهورترین تصاویر آن دادگاه‌ها بود.

او حالا هرچند دیگر فعالیت دولتی یا فعالیت حزبی و سیاسی ندارد اما هم‌چنان از جدی‌ترین کارشناسان سیاسی و اقتصادی کشور است که رخ‌دادهای سیاسی و اقتصادی را به دقت رصد می‌کند.

صفایی فراهانی هرچند شرایط کنونی را ناخوشایند توصیف می‌کند اما معتقد است اگر حاکمیت بخواهد، فرصت طلایی در اختیارش قرار گرفته است که شرایط را اصلاح کند.

او نقدها به اصلاح‌طلبان را می‌پذیرد و می‌گوید که آن‌ها از حمایت از نمایندگان لیست امید غافل شدند و نماینده بدون حمایت در مجلس کاری از پیش نمی‌برد.

مشروح گفت‌وگوی سلام نو با محسن صفایی فراهانی را در ادامه بخوانید.

ما امروز از رای فوق‌العاده 94 و 96 به جایی رسیدیم که مردم و حتی بخشی از چهره‌های شاخص اصلاح‌‌طلب نسبت به انتخابات مجلس و ریاست جمهوری مردد هستند. چه شد که از آن امید بزرگ به یک ناامیدی بزرگ رسیدیم؟

فردوسی می‌گوید: به یزدان که گر ما خرد داشتیم کجا این سرانجام بد داشتیم. واقعیت این است که ما هرچه بکاریم همان را درو می‌کنیم. قرار نیست که نکاشته چیزی به دست بیاوریم.

بعد از اتفاقات 88 با تلاش و همت اصلاح‌طلبان و اقبال و اطمینان مردم توفیقی که شما گفتید رخ داد، اما بدیهی بود که با رویکرد محافظه‌کارانه کشور و بحث نظارت استصوابی، شرایطی برای اصلاح‌طلبان رخ دهد که نتوانند هر کاری که می‌خواهند بکنند و به همین دلیل آن‌ها به حداقل‌ها قناعت کردند، اما به نظر من فقدان سازمان‌دهی لازم برای چنین رویکردی به آن‌ها ضربه زد.

چرا چنین اتفاقی رخ داد؟ به خاطر این که جریان اصلاح‌طلبی در دهه 70 متکی بر نیروهای دانشگاهی و فرهیخته بود که گفتمان قدرتمندی را در جامعه طرح کردند ولی با اتفاقات سال 88 مشخص شد آن شرایط دیگر وجود ندارد، در نتیجه برای این که ثمره رویکرد مردم عاید آن‌ها شود باید برنامه ریزی ویژه‌ای صورت می‌گرفت.

فراموش نکنیم از آن 30+16 که اصلاح‌طلبان مطرح کرده بودند 30+15 آن به دست آمد و این شرایط در شورای شهر تهران و برخی شهرهای بزرگ هم تکرار شد. اینجا کسانی که نامزدهای این سه سطح را مشخص کردند می‌دانستند که چه کسانی را در چه شرایطی نامزد کردند، پس باید یک سازماندهی ویژه برای حمایت از این نیروها ترتیب می‌دادند.

در اواخر دهه 70 و در مجلس ششم من نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی بودم. آن زمان بیش از 60 نماینده از حزب مشارکت در مجلس حاضر بودند و دوشنبه‌هایی که مجلس جلسه نداشت ما شصت و چند نفر جلسه تشکیل می‌دادیم و به مسائل مطرح شده در مجلس و جامعه می‌پرداختیم تا آن چه که از مجلس خارج می‌شود به نفع مردم باشد.

حاصل این جلسات بر عملکرد نمایندگان مجلس چنان بود که در پایان مجلس ششم، رئیس محافظه‌کار اتاق بازرگانی می‌گوید در این شش دوره هیچ مجلسی به اندازه این مجلس ساختارهای زیربنایی اقتصاد ایران را بهبود نبخشید. پس نشان می‌دهد آن نشست‌ها برون دادی داشت که تمجید جناح مقابل را هم در پی داشت.

درست است که تیم‌هایی که وارد این مجلس شدند آن ساختار و توان حزبی را نداشتند ولی باید از بیرون حمایت می‌شدند که بدانند در مجلس چه کنند تا در سال آخر مجلس شما این سوال را از من نپرسید و جامعه احساس نگرانی نکند و حس کند که رایی که داده در خبرگان، مجلس و شورای شهر موثر بوده.

وضعیت فعلی در این زمینه حاصل غفلت اصلاح‌طلبان است که در انتخابات‌های گذشته نقش جدی داشتند ولی بعد از انتخابات فراموش کردند که مردم به آن‌ها اعتماد کردند و بر اساس تایید آنان رای دادند،. مسئله‌ای که به نظرم عامل اصلی این است و ما در هر سه حوزه مجلس، خبرگان و شورای شهر شاهد خروجی و رخ‌داد ویژه‌ای نیستیم.

اگر امروز آقای صادقی حرفی می‌زند او تنها است و کسی او و امثال او را حمایت نمی‌کند که کار ویژه‌ای را در مجلس پیش ببرند و باعث رضایت و تامین منافع مردم شوند.

ویدئو کامل گفت‌وگوی سلام نو با محسن صفایی فراهانی

مردم در مقاطع دیگر از جمله سال‌های 84، 88 و 90 به نوعی از رایی که دادند سرخورده شدند ولی هر بار اصلاح‌طلبان ققنوس‌وار برخواستند. ناامیدی این دوره مردم از چه جنسی است؟ آیا می‌توان امیدوار بود مثل دفعات پیش با کار رسانه‌ای و وعده‌های انتخاباتی مردم را به صندوق رای امیدوار کرد؟

اگر شما به سال 56-57 بازگردید می‌بینید که تمام پارامترهای داخلی و خارجی هم‌سو و هم‌جهت شدند و رژیم قبلی سقوط کرد. امروز هم از بعد مردم ما شاهد چنین همسویی بردارهایی هستیم، یعنی از یک طرف شما در جامعه یک گفتمان قوی و هشدار دهنده نمی‌بینید و از سوی دیگر فشارهای جدی و کم سابقه‌ خارجی به اقتصاد را شاهد هستید به شکلی که نفت ایران از 2.4 میلیون بشکه صادرات به زیر 300 هزار بشکه در روز رسیده و این فشار را به حکومت، دولت و مردم افزایش داده است.

در این میان نرخ بی‌اعتمادی مردم در درون سیستم به خاطر فساد گسترده بسیار بالا رفته، هرچند برخی معتقدند فساد گسترده نیست. اما شما در همین دوران آقای رئیسی ببینید چه تعداد دادگاه مبارزه با فساد تشکیل شده و چه اعداد و ارقامی مطرح می‌شود  که با زندگی مردم قابل مقایسه نیست.

وقتی مرکز آمار می‌گوید در سال 97 فاصله هزینه دهک پایین و بالای جامعه 15 برابر شده مشخص می‌شود دهک پایین چقدر تحت فشار است. این مردم درون سیستم هستند و فشار معیشتی را روزمره تحمل می‌کنند ولی در جامعه انعکاس و برون‌دادی در این مورد نمی‌بینند.

با تمام این‌ها در ماه‌های جاری برای حاکمیت ایران یک فرصت طلایی رخ داده که می‌تواند بیشترین بهره اقتصادی-اجتماعی را برای مردم ببرد که استفاده از آن می‌تواند به مردم امید دهد.

این فرصت چطور شکل گرفته؟

یک سری از اقدامات برون مرزی ایران به دلیل شرایط خاص منطقه پاسخ گرفته و حالا ایران باید از این فرصت استفاده کند. آیا می‌توانیم با دیپلماسی فعال شرایط را مدیریت کنیم و بهره ببریم؟ مدیریتی که به نظرم جنس آن دیپلماسی است نه تهاجمی و نظامی.

اگر حاکمیت از این فرصت بهره ببرد و اصلاح‌طلبان هم این مسئله را باز کنند اتفاق امید بخشی رخ خواهد داد. البته امروز گفتمان اصلاح‌طلبی به رویکردهای کشور کمتر ورود می‌کند و سعی می‌کند با این مسائل برخورد حاشیه‌ای کند در حالی که در دهه 70 گفتمان اصلاح‌طلبی نه تنها در دو قوه مجریه و مقننه بلکه در بالاترین سطح کشور مسائل تمدنی و مسائلی مثل گفت‌وگو و دیپلماسی غالب شده بود در حالی که امروز از آن غفلت می‌شود.

شما اشاره‌ای داشتید که گفتمان اصلاح‌طلبی با مسائل اصلی کشور برخورد حاشیه‌ای می‌کنند. به نظر می‌رسد اصلاح‌طلبان ترجیح می‌دهند امروز سهم خود از قدرت را حفظ کنند و به هیچ وجه نمی‌خواهند به حاشیه رانده شوند.

قدرت فردی یا اجتماعی؟

قدرت فردی.

هیچ اصلاح‌طلبی نمی‌تواند بگوید من قدرت را به عنوان هدف می‌خواهم. اگر کسی به عنوان اصلاح‌طلب در پارلمان و دولت حاضر می‌شود می‌خواهد گفتمان اصلاحات را پیش ببرد و ببیند چطور از طریق اصلاحات مشکلات جامعه را حل کند. در نتیجه اگر کسی به دنبال قدرت به عنوان هدف است باید او را از اصلاح‌طلبان جدا کرد چون چنین شخصیت‌هایی نمی‌توانند در جریان اصلاحات نقش تعیین کننده داشته باشند.

با این تعریف باید عموما اصلاح‌طلبان حاضر در قدرت را از اصلاحات جدا کرد.

بحث من فرد نیست، بحث من روش است. من معتقدم اگر کسی به خاطر به قدرت رسیدن خودش و نفع شخصی از نردبان اصلاح‌طلبی بالا می‌رود دیگر نمی‌توان اسم او را اصلاح‌طلب گذاشت و او مسیر را اشتباه می‌رود چون اگر قرار بود مبنای اصلاح‌طلبی چنین چیزی باشد که مردم در این 150 سال اصلا به اصلاح‌طلبی اقبال نشان نمی‌دادند!

شما به من بگویید امروز کدام جریان رادیکال که برای براندازی یک حکومت حرکت می‌کند توانسته نتیجه را به نفع مردم برگرداند؟ آخرین انقلاب دنیا انقلاب ایران بود. خود ما امروز به دنبال انقلاب نیستیم بلکه به دنبال این هستیم که ببینیم چطور شرایط را برای همه ایرانیان بهتر کنیم.

وزیر مهاجرت کانادا چند سال پیش ایرانیان را یک سرمایه بزرگ برای این کشور دانست چون هم سرمایه قابل توجهی به این کشور بردند هم عموما تحصیل کرده هستند. در سال 96 هم بانک مرکزی گزارش داد که در شش ماهه دوم آن سال سرمایه ثابت کشور بیش از 26 میلیارد دلار کاهش یافته. این یعنی سرمایه‌های کشور را در اختیار دیگران قرار دادیم در حالی که خودمان به آن احتیاج داریم. این یعنی میزان امید جامعه کم شده و ما باید امید را افزایش دهیم آن هم نه با شعار بلکه با شعور.

امروز خردورزی می‌تواند بزرگ‌ترین نقش را در داخل و خارج داشته باشد چون مشکلات فعلی کشور را دیگر نمی‌توان با شعار به جایی رساند و حل کرد.

با همین معیار خردورزی و شرایط موجود کشور که آن را ترسیم کردید، نسبت اصلاح‌طلبان و انتخابات باید چگونه باشد؟

شاید اصلاح‌طلبان غیر باز کردن فضا برای بحث بیشتر نتوانند کاری بکنند. من خودم رفتن به پارلمان را هدف نمی‌دانم ولی فرصت پارلمان را برای صحبت با مردم مهم می‌دانم و معتقدم در نهایت مردم باید تصمیم بگیرند و نباید ما چیزی را به مردم حقنه کنیم. اصلاح‌طلبان نباید چیزی را به مردم حقنه کنند  چون اگر چنین کنند ایرادی که به شورای نگهبان می‌گیرند به خودشان وارد است.

اگر رویکرد حاکمیت این باشد که قیف را کوچک کند و فرصت به کسی ندهد، نتیجه‌اش را مثل امروز در پارلمان می‌بینید. مبحث فساد خودروسازی مطرح می‌شود می‌بینیم ردی از نمایندگان مجلس وجود دارد و مثالهایی از این دست. چرا این اتفاقات رخ داده است؟ این ثمره همان بستن فضا و کوچک کردن قیف مجرای انتخابات است  که کسانی می‌آیند که یا برای جیب خود می‌آیند یا برای پست و هیچ اراده‌ای از خود ندارند. نتیجه این روش در سی سال گذشته یک مجلس ضعیف شده.

امیدی به گشایش از سوی شورای نگهبان دارید؟

بعید می‌دانم. روندی که در 10 تا 15 سال گذشته از سوی شورای نگهبان پیگیری شده و بیاناتی که در این مدت از آقایان شنیده می‌شود بیانگر تغییر روش نیست.

با این پاسخ و عملکرد اصلاح‌طلبان مردم می‌پرسند چرا ما باید در انتخابات شرکت کنیم؟ ما ثمره‌ای از رای 94 و 96 ندیدیم. دست آوردهای محدودی مثل حضور زنان در ورزشگاه هم بیشتر حاصل فشار خارجی بود نه کار نمایندگان مجلس.

واقعیت این است که در مسائلی مثل حضور بانوان در ورزشگاه یا دیگر مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مجلس بسیار در حاشیه است و عامل این در حاشیه بودن هم عدم حمایت از اعضای پارلمان است. در دنیا هم عامل قدرت پارلمان، حزبی است که پشت نماینده است و برنامه‌ریزی می‌کند. وقتی چنین چیزی وجود ندارد برون داد این مجلس همین خواهد بود.

من به این مسئله واقف بودم و همان روزی که لیست تهیه شد به دوستان گفتم که اگر شما سازمان مشخصی برای مدیریت این نمایندگان در احزاب خود درست نکنید در پایان دوره به مردم بدهکار خواهید شد.

به نظر من باید واقعیت را به مردم گفت و اجازه داد آن‌ها تصمیم بگیرند. آن‌ها در سال 92 هم تصمیم گرفتند آقای روحانی را بیاورند. مگر در سال 92 در فاصله 72 ساعت از انصراف عارف ما امکانات گسترده بسیج کردن مردم را داشتیم؟ قطعا این امکان وجود نداشت و مردم خودشان بسیج شدند، اطلاع رسانی کردند و خواستند که این اتفاق بیفتد. ما گاهی غفلت می‌کنیم و در کلام می‌گوییم مردم از مسئولین جلوتر هستند ولی این طور فکر نمی‌کنیم.درست است که فکر می‌کنیم جناب آقای خاتمی بعنوان مسئول جبهه اصلاحات بحث حمایتی از انتخابات و افراد را مطرح کردند، من هم منکر تاثیر کلام و گفتمان ایشان نمی‌شوم اما باید بدانیم همه چیز این مسئله نبود و اگر مردم در صحنه نبودند این پیروزی رقم نمی‌خورد. چرا در سال 84 این اتفاق نیفتاد؟ چرا مردم در 92 این کار را کردند؟ به دلیل رویدادهای سال 88 و توان بالای سیاسی که اتفاقات آن سال در مردم ایجاد کرده بود. ما از این موضوع غفلت می‌کنیم.

شما نمی‌توانید عقل مردم را نادیده بگیرید. کافی است ما با مردم صادق باشیم و اجازه دهیم آن‌ها تصمیم بگیرند ولی اگر شرایط همین باشد و درها مدام بسته باشد شما اگر بهترین نیروها را هم وارد سیستم بکنید اتفاقی نمی‌افتد.

بسیاری روند اقتصاد کشور در چهار دهه گذشته را غیر قابل دفاع می‌دانند، به خصوص این روزها وضع اقتصاد ایران بسیار نامناسب است و بسیاری این سوال را می‌پرسند که با این وضع فساد اقتصادی و اختلاس کشور چگونه اداره می‌شود؟

امروز کشور با مشکل زیادی اداره می‌شود نه یک روند مطلوب و دولت فقط در حال پرداخت حقوق است و کار دیگری نمی‌کند. یک دلیل عمده آن هم حجیم شدن بدنه کارمندان دولت است. این حقوق دادن هم به معنای این نیست که وضعیت خوب است.

اما این مسئله‌ای که درباره نامطلوب بودن اقتصاد گفتید را من در مورد دوره‌هایی قبول می‌کنم ولی اگر برگردیم به سال 75 می‌بینیم که ما حتی برای 10 میلیون دلار اعتبار گرفتن در دنیا مشکل داشتیم. با ظهور دولت اصلاحات و مجلس ششم وضع در نهایت به گونه‌ای شد که در سال 83 که من وزارت اقتصاد بودم اعتبار ایران به 50 میلیارد یورو رسیده بود.

من خاطرم هست که همان زمان یک بانک اروپایی می‌خواست اعتباری که به ایران داده بود را دو برابر کند. من گفتم به شرط حذف هزینه‌های اضافه قبول می‌کنیم وگرنه همین را هم کم می‌کنیم و در نهایت نیز چنین شد.

آن روز چرا آن اتفاق افتاد؟ چون هماهنگی خوبی بین نیروها بود و می‌خواستیم از آن بستر استفاده کنیم ولی امروز نمی‌خواهیم و گفتمان ما در صحنه بین الملل تغییر کرده. با این گفتمان جدید مشکلات ما زیاد خواهد شد.

شما نگاه کنید وقتی برجام امضا شد از اروپا تا آسیای دور همه به ایران آمدند ولی چرا ما موفق نشدیم؟ چون از همان ابتدا سنگ انداختیم! در آخرین مورد وقتی رییس جمهور ایران به اتریش می‌رود تا با اروپا در زمان افزایش فشار آمریکا مذاکره کند داستان انفجار در گردهمایی منافقین مطرح می‌شود. چرا؟

نمی‌شود با این نوع سیاست ورزی در دنیا نتیجه گرفت. شما به خود برجام نگاه کنید. ببینید آقایان لاریجانی، آملی، باهنر، قالیباف و دیگران چه گفتند! بعید ببینید یک سال بعد از برجام چه شد و برای سفارت عربستان چه اتفاقی در ایران افتاد که عربستان از زیر فشار خارج شد و فرصت پیدا کرد؟

شما معتقدید این اتفاقات سازمان یافته بود؟

هیچ چیز در ایران غیر سازمان یافته نیست. وقتی یک خارجی را در فرودگاه ایران می‌گیرند که با سازمان‌های مختلف ایمیل رد و بدل می‌کرد، چطور نمی‌دانیم درون کشورمان چه اتفاقاتی می‌افتد و چه سازماندهی‌ای می‌شود؟ چنین موضوعی را می‌شود باور کرد؟ منی که خودم سی سال در این مجموعه بودم، می‌توانم باور کنم که چنین اتفاقاتی ممکن است بدون هماهنگی روی دهد؟ و در انتها هم هیچکسی پاسخگو نشود. چرا یک طرف همه چیز مشخص می‌شود،دستگیر می‌شود و زندان می‌رود ولی آن طرف نه؟

به نظر شما این مسائل با دولت پنهان در ارتباط است؟

عامل این مسائل دولت پنهان است. شما به عدد قاچاق نگاه کنید که به گفته دولت چیزی نزدیک به 15 میلیارد دلار است. این عدد اندازه یک سوم واردات ایران است. آیا این قاچاق توسط کولبر و کانتینر انجام می‌شود؟ شما به رییس جمهور قبلی نگاه کنید وقتی گفت برادران قاچاقی! چه کسی برخورد کرد؟ اگر دروغ گفت چرا کسی با او  برخورد نکرد؟

به گروه مشخصی اشاره داشت؟

من نمی‌دانم به چه کسی اشاره کرده ولی حتما به کس خاصی اشاره کرده. آن دولت پنهان ابزارهای متعددی دارد. شما برگردید به تیرماه که برجام تصویب شد. در حالی که بورس با یک سخنرانی جا به جا می‌شود یک هفته بعد از برجام مدام منفی خورد. چرا؟ بزرگترین رویداد سیاسی و اقتصادی ایران بود.بزرگترین فرصت اقتصادی برای ایران فراهم شد. چرا بعد از چنین اتفاقی بورس یک هفته منفی می‌شود؟ این نشان می‌دهد یک قدرت فائقه وجود دارد که هر لحظه هرچیزی را می‌تواند بالا و پایین کند.چون با این حجم ثروت تمام این کارها شدنی است.

پرسش این است که می‌خواهیم سیستم را از این حجم ثروت آزاد کنیم یا خیر. راه این بگیر و ببند نیست.

یعنی شما با رویکرد جدید قوه قضاییه مخالفید؟

کسی با این بگیر و ببندها و دستگیری دزدها مشکل ندارد ولی آیا گرفتن یک دزد مشکلی را حل می‌کند؟

دزدهای بزرگ را می‌گیرند.

کد خبرنگار: ۱
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

پربازدید

پربحث

اخبار عجیب

آخرین اخبار

لینک‌های مفید