۲۳ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۱:۴۸
کد خبر: 26032982

مولانا یکی از شاعران عارف بزرگ ایرانی است که در برخی از اشعار خود به فریضه الهی حج پرداخته است و همانند دیگر عارفان الی الله به حج به چیزی جز انجام دادن اعمال و رفتار ظاهری پرداخته است.

حجّ زیارت کردن خانه بود

حجّ ربّ البیت مردانه بود

کعبه را گر هر دمی عزّی فزود

آن ز اخلاصات ابراهیم بود

فضل آن مسجد ز خاک و سنگ نیست

لیک در بنّاش حرص و جنگ نیست

بر در این خانه گستاخی ز چیست

گر همی دانید کاندر خانه کیست؟!

جاهلان تعظیم مسجد می کنند

در جفای اهل دل جِدّ می کنند

آن مجاز است این حقیقت  ای خران

نیست مسجد جز درون سروران

مسجدی کآن اندرونِ اولیاست

سجده گاه جمله است آن جا خداست

کعبه مردان نه از آب و گِل است

طالب دل شو که بیت اللَّه دل است

صورتی کآن فاضل و عالی بود

او ز بیت اللَّه کی خالی بود

کعبه بنیاد خلیلِ آذر است

دل نظرگاه خلیلِ اکبر است

سوی مکه شیخ امت بایزید

از برای حج و عمره می دوید

او به هر شهری که رفتی از نخست

مر عزیزان را بکردی باز جست

گفت حق: اندر سفر هر جا روی

کو بر ارکان بصیرت متکی است

گفت حق : اندر سفر هر جاروی

باید اول طالب مردی شوی

قصد گنجی کن که این سود و زیان

در تبع آید تو آن را فرع دان

هر که کار و قصد گندم باشدش

کاه خود اندر تبع می آیدش

که به کاهی بر نیامد گندی

مرد می جو مرد می جو، مردمی

قصد کعبه کن چو وقت حج بود

چونکه رفتی، مکه هم دیده شود

قصد در معراج دید دولت بود

در تبع عرش و ملایک هم نمود

مولانا حج را وادی سیر و سلوک به سوی حضرت حق می داند که ترکیه و تهذیب نفس است و فریضه الهی حج را سراسر نور و پاکی می داند.

ای قوم به حج رفته کجایید کجایید

معشوق همین جاست بیایید بیایید

معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار

در بادیه سرگشته شما در چه هوایید

گر صورت بی‌صورت معشوق ببینید

هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید

ده بار از آن راه بدان خانه برفتید

یک بار از این خانه بر این بام برآیید

آن خانه لطیفست نشان‌هاش بگفتید

از خواجه آن خانه نشانی بنمایید

یک دسته گل کو اگر آن باغ بدیدیت

یک گوهر جان کو اگر از بحر خدایید

با این همه آن رنج شما گنج شما باد

افسوس که بر گنج شما پرده شمایید

کد خبرنگار: ۱
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

پربازدید

پربحث

اخبار عجیب

آخرین اخبار

لینک‌های مفید